بی شک بسیاری سیلوستر استالونه یا همان «راکی» را میشناسند؛ هنرپیشه ورزیده اندامی که به خاطر پشتکار و پایمردیاش در راهی که میخواست طی کند پلههای موفقیت را یکی پس از دیگری پیمود و تبدیل به ستاره ای جهانی در عرصه سینما شد. او زمانی در مصاحبه ای گفته بود: «تقریباً همه تهیه کنندهها مرا رد کرده بودند. در ۵ هزار تست بازیگری رد شده بودم و حالا از به یاد آوردن همه آن خاطرات خندهام میگیرد. در عین حال، تجربه وحشتناکی بود.» استالونه هیچ وقت جشن تولد ۲۹ سالگی خود را فراموش نمیکند. همسرش باردار و تنها بود و در کنار همه این مشکلات باید هر چه زودتر خانه اجاره ای خود را تخلیه میکردند. استالونه به فکر نوشتن فیلمنامه افتاد؛ فیلمنامه ای که خودش دوست داشت آن را ببیند.
قهرمان محوری، شجاعت، سخاوت و شخصیتی که سرسختانه به زندگی خود چنگ زده بود و تا زمان رسیدن به موفقیت از آن دل نمیکند، در او وسوسه نوشتن این فیلمنامه را بیدار کرده بود. او اولین قسمت فیلمنامه «راکی» را ظرف چند روز نوشت و بعد سعی کرد با مد نظر قرار دادن خودش در نقش اصلی، آن را به کمپانیهای معروف فیلمسازی در هالیوود بفروشد. استودیو United Artists به او ۷۵ هزار دلار برای خرید فیلمنامه پیشنهاد داد اما خواستار استفاده از بازیگر دیگری به جای استالونه در نقش «راکی» شد. او علیرغم همه مشکلات مالی، این پیشنهاد را رد کرد. او در مصاحبهاش گفته بود: «خودم فیلمنامه را نوشته بودم و خودم میخواستم در فیلم بازی کنم.» استودیو United Artists دائم رقم پیشنهادی خود را برای خرید فیلمنامه بالاتر میبرد و استالونه آن را رد میکرد.
سرانجام با پیشنهاد ۳۵۰ هزار دلار، استالونه برای همیشه موضع خود را روشن کرد؛ او حاضر نبود که فیلمنامه را به قیمت حتی یک میلیون دلار بفروشد چنانچه خودش در فیلمنامه بازی نمیکرد. او گفت: «ترجیح میدهم فیلمنامه ام را در باغچه دفن کنم تا کرمها نقش راکی را بازی کنند.» سرانجام این استودیو به خواسته وی تن داد و استالونه در نقش راکی پا به دنیای سینما گذاشت. او اگرچه در همان زمان شرایط جسمانی لازم برای ایفای نقش را نداشت، اما تصمیم گرفت اندامش را شبیه اندام یک بوکسور حرفه ای کند. استالونه ۵ ماه در یک باشگاه با مشتزنان حرفه ای کار کرد و آموزش دید و در مصاحبهاش گفت: «آنها آنچنان مشتهای محکمی به من میزدند که گاهی شماره تلفنم را فراموش میکردم.» فیلم راکی، پدیده شد و استالونه را به شهرت یک شبه و ثروت هنگفت رساند. رمز موفقیت استالونه بی شک در یک چیز بود؛ پشتکار و ثابت قدمی. همه فاتحان، در داشتن این خصوصیت با هم مشترکاند. آنها اگرچه ممکن است شکست و زمین بخورند، اما هیچ گاه به خاطر موانع و مشکلات، انتقادات وارده به کارشان و یا سایر چالشهای دلسردکننده، میدان را خالی نمیکنند. پشتکار و ثبات در ذات همه فاتحان است. دیگر کلیدهای موفقیت حرفه ای را نیز با هم مرور میکنیم.
● در خود روحیه پیروزی را ایجاد کنید
شادترین و موفقترین انسانها همیشه «بهترینها» را میبینند و به آنها اعتقاد دارند و برای آنها تلاش میکنند. فاتحان همواره در مسیر نیل به آرمانها و اهدافشان، نگاهی خوشبینانه به همه چیز دارند. افراد ناموفق و دلسرد به همه چیز بدبیناند و همه چیز را منفی میبینند. آنها بذر بی اعتمادی به خویشتن و تواناییهای خود را در دلشان میکارند و هر روز به آن بال و پر میدهند. آنها با این کار در حقیقت از قبل، خود را بازنده معرفی میکنند و دیگران را نسبت به خودشان بی اعتماد میسازند.
● از موفقیتها استفاده کنید
خیلی از آدمها درست مثل شخصیت دکتر مانت در رمان «داستان دو شهر» چارلز دیکنز هستند. دکتر مانت ۲۰ سال پیش از انقلاب فرانسه در زندان به سر میبرد و در آنجا یاد گرفت پینه دوزی کند و روزهایش را به پینه دوزی کفشها در یک سلول تاریک سپری میکرد. وقتی آزاد شد، آزادی، او را به وحشت انداخت چون به آسایش و زندگی بی دغدغه زندان عادت کرده بود. او از مستخدمی خواست تا در اتاقک زیر شیروانی را به روی او ببندد و او همانجا، به کار سابق خود یعنی پینه دوزی مشغول میشد. بسیاری از انسانها همچون دکتر مانت، اسیر و زندانی شرایط دشواری هستند چون از مواجهه با واقعیات و تغییر و تحول میهراسند. تجربه کردن لحظه به لحظه زندگی، به معنای استفاده از تک تک موقعیتهایی است که ظهور میکنند.
● با ارزشهای مثبت زندگی کنید
فاتحان، ارزشهای مثبتی همچون انصاف و احترام به دیگران را الگوی خود قرار میدهند. کارل میز، مشاور کاریابی، در مصاحبه ای گفته بود: «برای موفقیت بلندمدت باید به ارزشهای مثبت و منفی واقف باشید و از آنها در زندگی شخصی و حرفه ای روزمره خود استفاده کنید. پایبندی به این ارزشها به شما حسی از رضایتمندی میبخشد و منافع زیادی را در اختیارتان خواهد گذاشت.»
● شکست؛ سکوی پرشی برای رسیدن به موفقیت
زندگی خالی از مشکلات و سختیها نیست. وقتی دشواریها ظهور میکنند زانوی غم بغل کردن فایده ندارد. فاتحان، مستقیم با دشواریها و سختیها رو در رو میشوند و به جای این که از کاه کوه بسازند، کوهها را خرد میکنند و از سر راه خود بر میدارند. آنها حتی این گونه مشکلات را به فال نیک میگیرند و یا آن را بهانه ای برای سختکوشی و تلاش میبینند. مثالی در این زمینه: فرماندار سابق کالیفرنیا للاند استانفورد و همسرش، به یاد تنها پسرشان که در سن ۹ سالگی بیمار شد و درگذشت، دانشگاه استانفورد را در نزدیکی سانفرانسیسکو بنا کردند. البته واضح است که همه، بودجه و توانایی لازم را برای بنا نهادن یک دانشگاه ندارند. اما میتوانند غمها و سختیها و مشکلات خود را با اندیشیدن به چیزهای مثبت از خود دور کنند.
● یاد بگیرید بخندید
زندگی نباید همیشه یک مساله بغرنج یا معمای پیچیده و مرموز باشد. حس طنز و شاد زیستن را در خود پرورش دهید. شادی زنگار روح را میزداید، بار مشکلات را سبک و کمک میکند بیشتر از زندگی لذت ببرید.
● با کمک دیگران به خود کمک کنید
خیلیها معتقدند شادی عطری است که نمیتوان آن را به دیگران زد و خود از بوی خوش آن بهره مند نشد. شادترین و راضیترین انسانها آنهایی هستند که به دیگران کمک میکنند. کمک به دیگران نه تنها ارزش و اعتبار اجتماعی فرد را دوچندان میکند بلکه «برکت» را به زندگی آنها میآورد.
● متواضع باشید
به خاطر داشته باشید رمز موفقیت بلندمدت، حفظ اعتدال و میانه روی است. همیشه به عواملی که باعث موفقیت شما شدهاند بیندیشید و قدرشناس کسانی باشید که در راه رسیدن به موفقیت، به یاری شما شتافتهاند.