مشکل در واقعیت زندگی ما وجود ندارد بلکه مشکل در نوع نگرشی است که نسبت به مسائل داریم و علت اصلی مسائل ومشکلاتی که در زندگی ما وجود دارد این است که ما قادر نیستیم شرایط موجود، اطرافیان و رفتار و گفتار و کرداری را که نسبت به مسائل داریم را درست ارزیابی کنیم. زندگی ما در دنیا راحت و طبیعی است و فقط گاهی با مشکل روبرو می‌شویم که برای دقیق تر فهمیدن مسائل از آن‌ها فاصله می‌گیریم و موضوع ثابتی اختیار می‌کنیم و این شروع مشکلات زندگی است. برای تغییر دادن شرایط زندگی لازم است دیدگاه و نگرش خودمان را عوض کنیم. تغییر دیدگاه موجب می‌شود کیفیت روابط ما با دیگران تغییر کرده و بهبود یابد. مثلا فرض کنید روابط عده‌ای از آدم‌ها با ما به شدت نامناسب است. در این مواقع مهم نیست که ابتدا ما سبب این مشکل بوده‌ایم یا آن‌ها. اگر اجازه دهیم که نیات ما بدخواهانه و اعمال ما منفی شود در واقع به سراشیبی سقوط افتاده‌ایم یعنی سراشیب افکار تیره و آلوده، منفی و خشن ودرصورت تداوم ارتباطمان به کلی با دیگران قطع خواهد شد.

 

گاهی اوقات چنان دنیا را بد و مردم را نامطمئن و زشت می‌بینیم که سبب می‌شود امواج افکار منفی تمام وجودمان را تسخیر کرده و چنان اثری بر شخصیت ما می‌گذارد که همه چیز را در تاریکی دیده و به تباهی کامل می‌رویم.

بدبینی اساسی

بد بینی اساسی حالت فکری کسی است بدون هیچ دلیلی از اوضاع و احوال ناراضی است و مدام نگران آینده است. فکر می‌کند هیچ چیز درست نیست و بی عدالتی بر همه چیز حاکم است. اگر آدم بدبین با افکار خود مبارزه نکند این‌گونه افکار بر ارگانیزم معنوی او به صورتی عمیق نفوذ کرده و بر شدت بیماری و تاریکی او می‌افزاید. زندگی در تاریکی و همه مشکلات دیگر همگی گرد یک محورمی گردد که به آن کینه می‌گویند.

کینه

کینه زمانی به وجود می‌آید که احساس کنیم قربانی توطئه و دسیسه‌های دیگران شدیم و یقین می‌یابیم که دیگران علیه ما باهم متحد شده‌اند و به تدریج در دنیایی غیر واقعی که فقط ساخته ذهن خودمان است زندگی می‌کنیم. نقطه شروع این نگرش از بد گوئی مستقیم و غیرمستقیم و تعمدی در مورد دیگران شروع می‌شود و بعد به دروغ گوئی محض و دروغ پردازی می‌رسد. وقتی دست خوش دید منفی هستیم برداشت ما از دنیا، ارزش‌ها، و وقایع نیز منفی خواهد بود.

راه حل این مشکلات چیست؟

برای حل این مشکل کافی نیست که جنبه‌های مثبت مسائل و انسان‌ها را ببینیم بلکه مهم این است که بدانیم چرا دیدن این جنبه‌های مثبت برای ما سخت است. در واقع نیک‌ بینی فقط مثبت بینی نیست یعنی فقط کافی نیست که عینک مان را عوض کنیم بلکه در واقع باید دیدمان را تغییر دهیم و رسیدن به این هدف یک آموزش مجدد و خستگی ناپذیر می‌طلبد. نیک‌ بینی نگاه خوش‌ بینانه داشتن به زندگی نیست بلکه فضیلتی است که در اثر آموزش و شناخت بهتر به دست می‌آید.

آیا از آنچه می‌بینیم، برداشت درست داریم؟

۲۰۰ سال قبل یک جراح انگلیسی پسر جوانی را که به دلیل آب مروارید کور شده بود، جراحی کرد و دید چشم او را برگرداند، اما با مشکل عجیبی مواجه شد که او را شدیدا ناامید کرد. به زودی اختلالاتی در بینائی جوان بروز کرد که ظاهرا هیچ دلیل جسمانی و فیزیکی نداشت، مثلا او درک درستی به  نسبت‌ها نداشت و اتاق خود را به بزرگی یک خانه می‌دید و قادر نبود تفاوت بین خطوط صاف، سطوح دو بعدی و فضاهای سه بعدی را تشخیص دهد. در واقع دید او ترسیم نشده بود و بلد نبود ببیند نتیجه این که:

۱-برای دیدن کافی نیست فقط چشم‌ها را باز کنیم، ما نه تنها آنچه را می‌بینیم تعبیر و تفسیر می‌کنیم بلکه چیزهائی را می‌بینیم که قبلا ساخته‌ایم. ما حقیقت را خودمان می‌سازیم یعنی با نوع نگاهمان به وقایع آن‌ها را تفسیر می‌کنیم.

۲-اگر درست دیدن را یاد نگیریم مثل همان جوان کوری هستیم که بینائی خود را به دست آورده ولی همه چیز را بسته و غلط می‌بیند. و نکته بدتر مهم تر اینکه آن کور مادر زاد می‌داند مشکلش چیست ولی ما این نقص را در خود نمی‌بینیم. و مثل کوری هستیم که تازه محیط اطراف خودش را مشاهده می‌کند. اما چه طور دیدمان را پرورش دهیم و چه طور عینک ذهن مان را عوض کنیم؟

نیروی خلاقه تفکر

فیلم علمی تخیلی (حوزه) نشان می‌دهد که چرا آدم‌های خوب که خودشان هم می‌دانند خوب‌ هستند یک دفعه متوجه می‌شوند که ناخواسته افکاری منفی و مخرب تولید می‌کنند. برای بد دیدن هزار راه وجود دارد. بد دیدن اثر خلاقه واقعی دارد یعنی با بد دیدن شرایطی را فراهم می‌کنیم که بدی در آن اتفاق بیافتد. این یک داستان تخیلی نیست. خیلی از مردم تجربه کرده‌اند که چگونه وقتی از وقوع یک موضوع وحشت داشته‌اند یا حادثه ناگواری را پیش بینی می‌کرده‌اند خودشان شرایطی را فراهم می‌کرده‌اند که آن اتفاق روی دهد. برای پی بردن به قدرت خلاقه فکر این آزمایش ساده را انجام دهید”یک روز بی انتها”

صبحی چون صبح‌های دیگر:

این تمرین بسیار ساده‌ای است. یکی از صبح‌هایی که حال خوبی نداریم بیدار می‌شویم، هوا ابری است و روز کاری شلوغی داریم. چند ملاقات کاری و صحبت با رئیس اداره در مورد اشتباهی که پیش آمده است. ظاهرا روز خوبی نداریم در اینجا دو انتخاب داریم:

می‌توانیم روحیه اول صبح را ادامه دهیم و بگوئیم که هوا ابری است و بارانی، حتما هوا سرد هم می شود و ممکن است سرما هم بخوریم. روز که خوب شروع نشده حتما ملاقات های کاری خوبی هم نخواهیم داشت و رئیس هم که حسابی از دستم دلخور است حتما مشکلاتی برایم به وجود خواهد آورد.

حالت دوم:

در این حالت می‌توانیم بگوئیم شاید هوا به تدریج آفتابی و خوب شود. به هر حال خاصیت این فصل همین است. ملاقات های کاری مهمی که پیش رو داریم شاید به یک فرصت برای پیشرفت من تبدیل شود. رئیس هم آدم بدی نیست شاید توانستم اوضاع را درست کنم و اگر هم نتوانستم باز هم اتفاق خاصی نمی‌افتد مهم این است که الحمدالله من و خانواده‌ام سالم هستیم.وقتی روزتان را با حالت دوم می گذرونید با همه وقایع آگاهانه برخورد کرده‌اید. هر روزی که بیدار می‌شویم در یک نمایشنامه شرکت می‌کنیم و بیش‌ترین سهم در اجرای نمایش به عهده خودمان است.

 

اگر دنیائی سرد و بی روح برای خودمان بسازیم تمام روزهای خود را خراب کرده‌ایم ولی اگر روز را با نشاط و امیدواری و خوش بینی آغاز کرده باشیم امکان دارد شانس‌ها و اتفاقات مثبت را تجربه کنیم. افکاری که دیدگاه ما را تعیین می‌کند اثرات ملموسی بر فکر کردن، طرز برخورد ما با مسائل و خصوصیات اخلاقی ما به جای می گذاردودر حقیقت دیدگاه ما شخصیت ما را شکل می‌دهد. فکر یک عنصر مادی است. بعضی افکار مادی هستند و بعضی القائی، نفرت‌انگیز و مسری می‌باشند.

 

افکاری هم وجود دارند که بوی تعفن آن بلند است و برخی افکار گزنده است که جا پای آن را در بداخلاقی و یا بدخواهی می‌بینیم. جریان بدخواهی اول خودش را تیره و تار می‌کند و موجب ناآرامی ضمیر می‌شود و بعد هم به دیگران سرایت پیدا می‌کند.همان طور که با تجزیه خون در آزمایشگاه می‌توان به دلیل بیماری‌ها پی برد با بررسی و آنالیز افکار هر فردی هم می‌توان در مورد سلامت ارگانیزم معنوی او اطلاعات دقیقی به دست آورد. فکر سالم نشانه سلامت ارگانیزم معنوی است و فکر ناسالم علامت بیماری ارگانیزم معنوی است.

بدبینی

بدبینی قبل از هر چیز از روند پختگی روح که باعث خوشبختی می‌شود جلوگیری می‌کند باید درک کنیم که افکار ما چگونه بر وجود و روح ما اثر می‌گذارد. اگر به دنبال افکار منفی باشیم و به آن ادامه دهیم با دست خودمان روح خود را مسموم کرده‌ایم، افکار تیره، مانند پرده ضخیمی ذهن ما را می‌پوشاند و مانع رسیدن نور معنوی به آن می‌شود.

دیدگاه معنوی

نیک‌ بین کسی است که از آرامش درونی برخوردار است واین آرامش است که به او در مقابل ناملایمات زندگی قدرت متفاوت می‌بخشد و درکی کامل تر و واقعی تر نسبت به مسائل، اشیاء و انسان دارد. دید معنوی داشتن یعنی اینکه ما بتوانیم درک کنیم که همه چیز دست به دست هم داده‌اند تاما هم جهت با فطرت واقعی مان عمل کنیم و به این نتیجه برسیم که”آنچه برایم پیش آمده به خیر و صلاح من است” آنچه در یک انسان نیک‌بین تغییر کرده است این است برداشت او از وقایع و رویدادها عمق و دقت بسیار زیادی یافته است. آنچه در زندگی ما پیش می‌آید تابع قانون علت و معلولی است و صد درصد به اعمال ما بستگی دارد.

 

با ایمان همه چیز به دست می‌آوریم و چیزی از دست نمی‌دهیم. ایمان را در مقابله با مشکلات محک می‌زنند. اتفاقات و حوادث مثل گذشته بر ما اثر می‌گذارد ولی ما دیگر به آن‌ها اعتراض نمی‌کنیم و علت آن‌ها را خارج از وجود خودمان جستجو نمی‌کنیم.نیک‌بینی تلاشی است، دائمی و مستمر، همراه با مبارزه مستمر علیه افکار منفی پدیده‌ها فی نفسه در خود حقیقتی ندارند، بلکه واکنش کسی را نشان می‌دهد که به آن‌ها توجه و نگاه می‌کند. بنابراین بدی هم مثل هر پدیده دیگری وجود مستقل خارج از دیدگاه و ادراک درونی ما نداردوباید بدانیم هر چیزی که برایمان پیش می‌آید همواره فرصت یا علت مناسبی است در جهت مصلحتمان.

 

باید این واقعیت را بپذیریم و احساس کنیم که هیچ کس خارج از وجود خودم قادر نیست به من صدمه‌ای بزند. این احساس نشان می‌دهد که هرچه در زندگی برایمان پیش می‌آید تابع قانون علت و معلول است و صد در صد به اعمال ما بستگی دارد. وقتی اتفاقات ناگواری مثل سرقت ماشین، بیکاری و ….. برایمان پیش می‌آید باور داشته باشیم که خداوند مهربان در این حوادث می‌خواهد درس بزرگ‌تری به ما بدهد و به این وسیله از اتفاق بدتری رد شویم و یا به نعمت بالاتری دست پیدا کنیم. وقتی به این اتفاقات ناگوار با این دیدگاه نگاه می‌کنیم آن‌ها تغییر ماهیت می‌دهند.

دید خود را تغییر دهیم

تا زمانی که علت گرفتاری و مشکلات خودمان را در خارج از وجودمان می‌دانیم و افراد و عوامل خارجی را مقصر این واقعه می‌دانیم به جائی نخواهیم رسید. باید بپذیریم مشکل ما در وهله اول از نوع دید ما است و به نحوه تعبیر و تفسیری است که ما از رویدادها داریم. ظاهرا بین نیک‌بینی و واقع‌بینی تضاد و تفاوت وجود دارد. حالا چگونه می‌توانیم را بر هم انطباق دهیم. بعضی مواقع اتفاقاتی پیش می‌آید که واقعا نیمه پرلیوان را دیدن بسیار مشکل است، پس چه باید کرد؟ در این مواقع نیک‌بینی به معنای ندیدن نیست بلکه منظور همان ارزیابی صحیح از موضوع است یعنی دیدی دقیق و درست به موضوع داشته باشیم.

 

می‌توان گفت که واقع‌بینی پیش شرطی است برای نیک‌بینی باید مراقب باشیم خود را فریب ندهیم و با حب یا بغض به مسائل نگاه نکنیم و تمام عواملی را که در یک اتفاق سهم دارند شناسائی کنیم. وقتی نسبت به مسائل دید دقیق تر و درست تری داشته باشیم، خواهیم دید که شکست‌ها و محرومیت‌ها باعث پرورش شخصیت انسان می‌شود و به احساس همدردی او با دیگران می‌افزاید. البته ذکر یک نکته لازم است که در حوادث بزرگ، مثل مرگ نمی‌توانیم برخورد نامطلوب با صاحبان عزا داشته باشیم.

در واقع رنج در بعدی انسانی، فرصتی است برای تعالی یافتن و آموختن تجربه‌ای جدید. مثال: مردی است که همواره رفتاری با خودخواهی و تکبر با اطرافیان دارد و به قول خودش هرگز نتوانسته است با دیگران مهربان باشد، وقتی این فرد دارای فرزند معلول می‌شود و بعد از مدتی نگه‌ داری اجباری از او به تدریج مسائل انسان‌ها و روابط با اطرافیان شکل واقعی خود را به او نشان می‌دهد و رفتارش دچار تحولی اساسی می‌گردد. نگاه آدم بدبین اشتباه است او نه تنها از حال خودش بی‌خبر است بلکه همه چیز از دید او بد است.

میدان ادراک خود را وسعت دهیم

یاد بگیریم همه چیز را نسبی ببینیم، مثل عکاسی که بافاصله گرفتن از سوژه خود دیدش را بیشتر می‌کند، ما نیز برخوردی مشابه با مشکلات داشته باشیم. مشکلات معمولاً به طور کلی در ابتدا نامشخص و پراکنده به نظر می‌رسند، بنابراین بهتراست آن‌ها را ارزیابی بکینیم و به هر چیز به اندازه ارزش آن اهمیت دهیم و فکر کنیم علت بروز این مشکل در زندگی ما چیست و در واقع چه معنی می‌دهد. و بدانیم هیچ‌چیزی بدون دلیل اتفاق نمی‌افتد و باور داشته باشیم آنچه اتفاق می‌افتد به نفع ما است.

نگاه از فاصله دور

این نکته بسیار مهمی است که هنگام بروز مشکلات در آن‌ها غرق نشویم و از احساسات، افکار و برداشت‌ها فاصله بگیریم. یکی از بهترین شیوه برای این کار آن است که از مشکل فاصله بگیریم وازبیرون به خودمان نگاه کنیم و مثلا خود را مثل یک هنر پیشه در فیلم مشغول بازی کردن ببینیم.

 بهترین راه برای از بین بردن کینه و حسادت در خودمان این است که بگوئیم اختیار کار ما دست خودمان است و آزاد هستیم با رفتارمان اوضاع را بهتر یا بدتر کنیم.