نسان وارد عصر جدیدی شده است که به اعتقاد بسیاری در این عصر درهای آگاهی، سازندگی و خلاقیت باز شده است که دوران بیداری و گسترش آگاهی نسل بشر را به همراه خواهد داشت.

متد سیلوا

-متد سیلوا به انسان کمک می کند با استفاده از بعد دیگر وجود زندگی بهتری داشته باشد.
-نیمکره چپ مغز حلقه اتصال ما با دنیای مادی است و نیمکره راست مغز وسیله ارتباط با فکر، خلاقیت و امور معنوی است.
-انسان ها استفاده بسیاری از نیمکره چپ مغز نموده و می توان ادعا نمود که کمترین بهره را از نیمکره راست مغزخود می برند.
 -انسان ها در مسیر تکاملی خود در نقطه ای دچار اشتباه شده و از مسیر خود منحرف شده اند. دلیل این امر آن است که بشر آن چنان محو و اسیر دنیای مادی گردیده است که بعد معنوی خود را فراموش کرده است.
-ما به عنوان انسان هایی منطق منطق گرا و اهل حساب و کتاب، با استفاده از نیمکره چپ مغزمان زندگی می کنیم.
-متد سیلوا با استفاده از نیمکره راست مغز باعث تحول بزرگی در زندگی می گردد.
-نیمکره راست بشر در تماس با شعور حاکم بر عالم قرار دارد و بنابراین خلاق و پدیدآورنده است.
-هرجا مشکلی وجود داشته باشد نیمکره راست مغز راه حل آن را خلق می کند.
هرجا عیب و نقصی به وجود می آید نیمکره راست مغز، بی عیبی و سلامت به وجود می آورد.
-هر جا تضاد و ناهماهنگی وجود داشته باشد، نیمکره راست مغز هماهنگی و توازن به وجود می آورد.
-تمام تحقیقات و اکتشافات نشان می دهد، در پشت این دنیای مادی و فیزیکی یک نیروی روحی و شعور قراردارد که این شعور تمام جهان را در بر دارد.
-بعد دیگر همه انسان ها که در همه جا وجود دارد و در یک مکان بی مکان قراردارد.
-تماس با بعد دیگر وجود فقط با استفاده از نیمکره راست مغز امکان پذیر است.
 -استفاده از مطالب کتاب راه وروش استفاده از نیمکره راست مغز را به شما می آموزد و در صورت انجام تمرینات و دسترسی به قدرت این نیمکره مغز قادر خواهید شد، زندگی آرام و موفقی را تجربه کنید وبه ما می آموزد چگونه از هر دو نیمکره مغزمان استفاده نمائیم.

می دانیم که مغز انسان از دو نیمکره تشکیل شده است. نیمکره چپ مغز به امور دنیای مادی و دنیوی و نیمکره راست مغز با امور غیر مادی و مسائل معنوی در ارتباط است. فقط ده درصد از انسان ها از هردوی نیمکره مغز به صورت هماهنگ استفاده می کنند و نود درصد بقیه مردم هنگام تفکر فقط از نیمکره چپ استفاده می کنند. تفاوت انسان هایی که از هر دو نیمکره مغزشان استفاده می کنند با دیگران در استفاده از فرکانس مغزی است. تفکر دنیای مادی و فیزیکی با فرکانس امواج ۲۰سیکل در ثانیه صورت می گیرد، اما وقتی فرکانس امواج مغزی ما به ۱۰سیکل کاهش می یابد می توان از هردو نیمکره راست و چپ استفاده نمائیم.

 

به طور خلاصه اگر تفکر ما بر مبنای دنیای مادی و فیزیکی باشد، از نیمکره چپ استفاده می کنیم و تفکر بر امور غیر مادی و معنوی زندگی با استفاده از نیمکره راست مغز صورت می گیرد.بنابر این جهت استفاده از نیمکره راست مغز باید فرکانس امواج مغزی مان را به حدود ۱۰سیکل کاهش دهیم. انسان به صورت معمولی در فرکانس امواج مغزی برابر با ۱ تا ۲۰ سیکل در ثانیه فعالیت میکند ۱ تا ۴ سیکل در ثانیه زمان خواب انسان است و بهترین فرکانس برای تفکر فرکانس ۱۰سیکل در ثانیه می باشد که دانشمندان به آن سطح آلفا میگویند.  

کنترل ذهن برای رسیدن به نتایج دلخواه

مغز انسان دارای ۳۰ بیلیون سلول عصبی است. و هر سلول عصبی شامل مجموعه ای از اتم ها می باشد که شامل قطعات کامپیوتر عمل می کند. بنابراین هر انسانی دارای کامپیوتری بسیار عالی در بدن خود است. همان طور که کامپیوتر های خانگی با یک رشته سیم تلفن با سایر کامپیوترها در تماس هستند و اطلاعات را بین خودشان رد و بدل می کنند. کامپیوتر ذهنی بدن ما نیز می تواند همین کار را با سایر مغزها و کامپیوترها انجام دهد و با یک کامپیوتر بزرگ تر که به آن”شعور والا”و شعور جهانی است ارتباط می گیرد و تنها وسیله تماس کامپیوتر ما با سایر کامپیوترها، به وسیله نیمکره راست مغز انجام می شود.

 

می دانید که کامپیوترها دارای زبان مخصوص به خود هستند که هنگام برنامه نویسی از آن استفاده شده است و اصولا قشرهای مختلف جامعه، زبانی مخصوص به خود دارند مثل فیلسوفان، علماء مذهبی و دانشمندان و …..حالا اگر یک سوال مشترک از آن ها پرسیده شود، جواب های مختلفی می دهند که در اصل و معنی یکی است. مثلا اگر بپرسیم”چگونه از بعد دیگر وجودمان استفاده کنیم؟”علماء مذهبی پاسخ می دهد” با خواندن کتاب مقدس” فیلسوف جواب می دهد”با هماهنگ کردن شعورمان با شعور والا” و دانشمند خواهد گفت: با استفاده از نیمکره راست مغز، هر سه پاسخ یکی است ولی شما ممکن است یکی از آن ها را بیشتر پسند کنید. بنابراین متوجه شدیم برای ارتباط با شعور بالا باید از نیمکره راست مغزمان استفاده نمائیم.

 

نیمکره راست مغز در پشت ظواهر مختلف، خصوصیات واحد را می بیند و در پشت تعداد اختلافات یکی بودن و وحدت را مشاهده می کند.نیمکره چپ مغز تفاوت، جدائی ها و تضادهای موجود را می بیند و بر عکس نیمکره راست است. هر قدر موفق شویم، اختلاف ها و تضادها را از جلوی راه برداریم، بهتر و بیشتر قادر خواهیم بود، هدایت کامپیوتر ذهنی مان را به دست بگیریم و با شعور والا هماهنگ و نزدیک شویم. اگر مردم سیاره زمین را به عنوان یک ارگانیسم زنده نگاه کنید که وجود هر عضوی از آن برای ادامه حیات و زنده بودن آن ضرورت دارد، تنش ها و تشنجات جهان از بین می رود و جای آن را هماهنگی بین انسان ها و محیط کره زمین دوباره برقرار می شود. برای رسیدن به موفقیت انتظار و باور داشتن نیاز اصلی است. هر قدر انتظار و باور شما قوی تر باشد کمک گرفتن از بعد دیگر وجود برایتان ساده تر و جذاب تر خواهد بود.

اولین قدم

برای ارتباط با بعد دوم وجود تمرین زیر را انجام دهید:

-روی یک صندلی و در وضعیتی راحت بنشینید.
-چشم ها را ببندید.
-یک نفس عمیق بکشید و هنگام بازدم عضلات بدنتان را ریلکس و آرمیده سازید.
-یک محل خوب و زیبا که قبلا دیده اید و در آن جا احساس آرامش و نشاط کرده اید تصور کنید و خودتان را چند دقیقه در آن جا احساس کنید.
-به خودتان بگوئید و تلقین کنید که” هر زمان چشم ها را باز می کنید احساس عالی با هوشیاری کامل و بسیار بهتر از گذشته خواهید داشت.
 -چشم ها را باز کنید.

این تمرین اولین قدم برای رسیدن به هدف شماست. شما هر چقدر به دیگر بعد وجودتان نزدیک شوید او هم به شما نزدیک می شود. پیترراسل فیزیکدان معروف به وجود شعوری در داخل خود سیاره زمین اشاره کرده ومی گوید آن”مغز سیاره ای” است. رابرت شارکه زیست شناس نامدار بارها اثبات کرده است که انواع مختلف جانداران روی زمین با شعور مشترکی در ارتباطند. این شعور مشترک باعث می شود وقتی گروهی از موش ها راه عبور از یک ماز را یاد میگیرند، بقیه موش ها هم ناگهان آن را می آموزند.

 

وقتی  تعدادی از انسان ها مطلبی را آموختند، یادگیری آن مطلب برای بقیه انسان ها نیز ساده تر می شود. این شعور مشترک جانداران است. کلوبکستر متخصص پلی گراف کشف کرد که وقتی گیاهان حتی از راه دور به فکر انسان ها واکنش انجام می دهد. دستگاه پلی گراف می تواند این واکنش ها را ثبت کند. اولین ارتباط را بین سلول های انسان و سایر جانداران کشف کرد. تمام دانشمندانی که به درون اتم ها و اجزای کوچک تر آن نفوذ کرده اند با مجموعه ای از انرژی و میدانی از شعور مواجه شده اند.

چگونه با بعد دیگر وجودمان ارتباط قرار کنیم؟

بارها تجربه کرده اید وقتی شب به منزل می آیید و روی یک صندلی آرام می نشینید. در سکوت خانه تنش های روز را فراموش کرده و به نوعی از آرامش می رسید. در مجموع این آرامش که در تمام بدن به وجود می آید ریلکس شدن نام دارد و هنگامی که شما ریلکس می شوید، می توانید با بعد دیگر وجودتان تماس بگیرید.

علت آن است که :

-ریلکس شدن بدن باعث می شود ذهن مان نیز ریلکس شود.
-ریلکس شدن ذهن سبب می گردد فرکانس امواج مغزی ما آهسته تر گردد.
-آهسته تر شدن فرکانس امواج مغزی به ما امکان می دهد که نیمکره راست مغزمان را فعال تر سازیم.
 -نیمکره راست مغز وسیله ارتباطی ما با قلمرو غیر مادی خلاقیت و آفرینندگی (با بعد دوم وجود) است و فعالیت نیمکره راست ما را به قلمرو دنیای معنوی و غیر مادی متصل می سازد.

بنابراین ریلکس سازی مثل گوشی تلفن برای ارتباط با بعد دوم ماست. تمریناتی که برای شما در نظر گرفته ام در سه مرحله صبح بعد از بیدار شدن از خواب، ظهر و شب انجام می شود. انجام این تمرینات به مدت ۲۰ روز توانائی لازم برای ارتباط با بعد دوم شما را می دهد.

امواج مغزی

مغز انسان دارای چهار گروه امواج مغزی است و دانشمندان می توانند این امواج را با استفاده از دستگاه اندازه گیری می کنند. امواج مغزی تعداد موج هائی است که مغز در یک ثانیه از خود ساطع می کند و تعداد این امواج از ۱ تا ۲۱ موج در ثانیه است.

فرکانس دلتا: پائین ترین فرکانس است و هنگام خواب عمیق یا بیهوشی مشاهده می شود.
فرکانس تتا: این امواج هنگام خواب بروز می کند.
 فرکانس آلفا: امواج آلفا در زمانی که شما بدن خود را ریلکس می کنید به وجود می آید و هدف ما دست یابی به این امواج است زیرا در سطح آلفا نیمکره های راست و چپ مغز به صورت هماهنگ با یکدیگر فعالیت می کنند.
 فرکانس بتا:این امواج زمانی است که کاملا در سطح هوشیاری قرار داریم و ادراکات و دریافت های ما از محیط اطرافمان به وسیله حواس پنج گانه صورت می گیرد. لذا سطح بتا به دنیای زمان و مکان تعلق دارد اما ما در سطح آلفا دنیای متفاوتی را تجربه می کنیم.

سطح آلفا قلمروئی غیر مادی است که  در آن هیچ محدودیتی از نظر زمان و مکان وجود ندارد و کشف و شهود، ادراک فرا حسی و روشن بینی عملکردهائی امکان پذیر در این قلمرو هستند. وقتی بدن شما ریلکس می شود  ذهن شما از هوشیاری بیرونی و عینی به یک سطح هوشیاری درونی تغییر جهت می دهد. تمرینی که شما صبح ها انجام می دهید، در واقع فعالیتی است که شما برای رفتن به سطح آلفا انجام می دهید.

تمرین صبح:

-پس از بیداری از خواب در بسترتان به شکل طاقباز دراز بکشید.
-چشم ها را ببندید و به آهستگی به سوی بالا به طرف ابروهایتان، حرکت دهید.
-از صد تا یک به صورت بر عکس بشمارید.
-وقتی به شماره یک رسیدید به خودتان بگوئید” هر زمان که من با این روش ریلکس می شوم، ریلکس من سریع تر و عمیق تر می گردد.