این کتاب راجع به یک کتاب خطی صحبت می کند که از حدود ۳۰۰۰ سال پیش وجود داشته و تازه پیدا شده و مطالب خاص و نوعی را عنوان می کند و کلیسا در مقابلش شدیدا مقاومت می کند چون کشیش ها فکر می کنند که ایمان مردم را ضعیف میکند یا به عبارتی کار شان را کساد می سازد.
پیشگویی آسمانی
این کتاب از کشف و شهودهائی حرف میزند که ممکنه واقعأ زندگی مردم را متحول کند:
۱۱- به مرور تو کشف میکنی که زندگی تقریبأ گذراندن امتحانی معنوی است. کشف و شهود اول حکایت از همین امتحان معنوی داره وقتی همزمانی رویدادها رو جدی میگیریم. این همزمانی رویدادها باعث می شه که فکرک نیم چیزی در فراسو وجود داره. امری معنوی در ورای هر کاری که میکنیم دست اندر کار است. (مرحله قرون وسطی)
۲-کشف و شهود دوم آگاهی ما را به عنوان امری واقعی تلقی می کنه. میتوانیم به چشم خود ببینیم که گرفتار و دل مشغول بقای مادی بودهایم، و دراین راه تمام حواسمان را برای حفظ امنیت و آسایش خود در جهان متمرکز کردهایم. میدانیم که آزادی ما حالا نشانگر نوعی آگاهی به چیزی است که واقعاً رخ میدهد. (دوره رنسانس)
۳- کشف و شهود سوم چشم انداز و نگاه نوعی به جهان دارد. جهان مادی را به صورت یک انرژی ناب میبیند، انرژی که تا حدی با نحوه تفکر ما هماهنگی دارد.
۴- کشف و شهود چهارم پرده از این راز برمی دارد که آدمی با مهار کردن انسانها و در اختیار گرفتن ذهن و فکر آنها دلش میخواهد انرژی آنها را بدزدد، جنایتی که زمانی دستمان را به آن آلوده میکنیم که اغلب احساس میکنیم انرژیمان ته کشیده و در تنگنا قرار گرفتهایم.
۵-این نقصان و کمبود انرژی را البته میتوان وقتی جبران کرد که با منبع متعالی تر ارتباط برقرار کنیم. جهان میتواند هر چه را نیاز داریم در اختیارمان بگذارد به شرط آنکه ما با او رها و بی پرده باشیم. این جلوه و نمائی از کشف وشهود پنجم است.
۶-کشف و شهود ششم روشن میکند که ما میتوانیم حسابمان را با نمایشهای مکرر قدیمی تصفیه کنیم و خویشتن واقعی خود را پیدا کنیم.
۷- کشف وشهود هفتم میگوید تکامل، این خویشتنهای واقعی را به حرکت در آورده بود و از طریق پرسش، الهام و شهود به اینکه چکار کنیم و پاسخ به آن، قرار گرفتن در این جریان سحر آمیز و جادوئی در واقع رمز و راز سعادت و نیکبختی است.
۸- کشف و شهود هشتم، دانستن این مسئله بود که چگونه به شیو ه ای نو با دیگران رابطه برقرار کنیم و بهترین وجوه آنان را جلوه گر سازیم و این کلیدی بود که مدام رمز و راز را به عمل وا میداشت و پاسخ سئوالها را به ارمغان میآورد. و تمام این کشف و شهود ها در آگاهی ای ادغام شده بود که همچون اوج هوشیاری و امید و انتظار مینمود.
” کشف و شهود سوم را فراموش نکن. (جهان سرشار از انرژی است، انرژی که به آرزوها و انتظارات ما واکنش نشان میدهد. آدمها هم پاره ای از آن انرژی جهان هستند. بنابراین وقتی پرسشی داریم، سرو کله آدمهایی که پاسخ را در چنته دارند پیدا میشوند.) در کشف و شهود نهم ما شیوه تکامل و تحول را میآموزیم و مسیر خاص خود را از حقیقتی به حقیقت دیگر، دنبال میکنیم و فرهنگ کلی به شیوه ای بسیار قابل پیش بینی دگرگون خواهد شد.وقتی به آستانه تحول برسیم و کشف وشهودها کم کم در سطح جهانی ظاهر شوند، نژاد بشر دوره ای از درون نگری را تجربه خواهد کرد. درک خواهیم کرد دنیای طبیعی چقدر زیبا و سرشار از معنویت است.به درختها و کوهها و رودها به منزله معبدهایی از قدرت عظیم نگاه خواهیم کرد که باید همراه با احترام و ابهت حفظ شوند.”اگر تاریخ به جلو و به بالا ادامه یابد، آنوقت ما همچنان به کسب سطوح بالاتر و بالاتر انرژی و ارتعاش ادامه خواهیم داد.”
حقیقت ترکیبی از دیدگاههای علمی و دینی جهان است.حقیقت این است که تکامل شیوه و طریقی است که خدا خلق کرد و هنوز هم خلق میکند.نهایتأ مفاهیم بسیاری از ادیان روشن میشود و باعث میشود که وعدهها عملی گردد.حرف تمام ادیان در باره این است که بشر سرچشمه والایی بیابد و با آن ارتباط برقرار کند و اینکه تمام ادیان از نوعی درک و دریافت که انسانها در باطن خود از خداوند دارند سخن میگویند،احساسی که ما را سرشار میسازد و فراتر از آنکه بودیم میبرد.تمام ادیان زمانی فاسد و تباه میشوند که رهبرانشان به جای آنکه به آنها نشان دهند چگونه اراده الهی را در درون خویش بیابند،خود را مفسر این اراده میدانند. کتاب خطی میگوید که گهگهاه در تاریخ یک فرد راه دقیق ارتباط برقرارکردن با سرچشمه لایزال الهی و سمت و سوی آن را درک خواهد کرد و بدینسان همچون سرمشقی پایدار نشان خواهد کرد که مقدرات تمام نژاد بشر آن مسیر را دنبال کنند.
کشف و شهود نهم سرنوشت نهایی ما را آشکار میسازد و آن را مثل بلور صاف و روشن میکند.چندین بار تکرار میکند که ما در مقام انسان اوج و غایت تمامی تکامل هستیم.از ماده ای صحبت میکند که به شکلی ضعیف آغاز میشود و عنصر به عنصر، سپس نوع به نوع، مدام پیچیده تر میشود و همواره به صورت ارتعاشی بالاتر تحول مییابد.سرنوشت ما این است که سطح انرژی خود را افزایش بدهیم و سطح انرژی ما افزایش مییابد،سطح ارتعاش ما در اتمهای بدنهای ما اضافه میشود. یعنی اینکه ما به حالت معنوی بالاتر و ناب تری دست پیدا میکنیم.کشف و شهود نهم میگوید که ما انسانها در همان حال که به افزایش ارتعاش خود ادامه میدهیم، چیز حیرت انگیزی اتفاق میافتد.تمام گروههای مردم، همینکه به سطح معینی رسیدند، ناگهان برای آنهایی که هنوز در سطح پایین تر ارتعاش دارند نامرئی میشوند. در این سطح پایین تر به نظر مردم چنین خواهد نمود که دیگران کاملأ ناپدید شدهاند، اما خود این گروه احساس خواهند کرد که هنوز درست همانجا حضور دارند و فقط میبینند که سبک بارتر شدهاند.
وقتی انسانها شروع میکنند به بالاتر بردن ارتعاشهای خود به سطحی که دیگران نمیتوانند ببینندشان،این نشانگر آن خواهد بود که داریم از مرز میان این زندگی و دنیای دیگری که از آنجا آمدهایم و پس از مرگ به آنجا خواهیم رفت، گذر میکنیم.این گذر آگاهانه راهی است که پیامبران آن را نشان دادهاند، مسیح به انرژی دست یافت که توانست سبکبال روی آب راه برود.و در روی زمین از مرگ فراتر رفت و از آن گذر کرد و جهان مادی را به جهان معنوی بسط داد و اگر ما هم با همان سرچشمه ارتباط پیدا کنیم میتوانیم گام به گام در همان مسیر پیش رویم.آنگاه مرحله ای فرامی رسد که هر کس از آنچنان نوسان و ارتعاش بالایی برخوردار میشود که با همان شکل و شمایل خود وارد بهشت میشود و بیشتر افراد در خلال هزاره سوم به این سطح از ارتعاش انرژی خواهد رسید.ما با اعتماد به نفس و برخورداری از بینش و بصیرت باید بدانیم که کجا داریم میرویم.کشف و شهود ها تصویری از دنیا بوجود میآورند که تصویری باور نکردنی از زیبائی و انرژی است، هرچه بیشتر بتوانیم این زیبائی ها را ببینیم، بیشتر میتوانیم رشد و تکامل پیدا کنیم و سطح ارتعاش و انرژی ما بیشتر میشود و سرانجام،درک و تصور و ارتعاش افزایش یافته ما، بهشتی را که اینک در برابر ماست به رویمان باز خواهد کرد.چیزی که هست و هنوز نمیتوانیم آن را ببینیم.رسیدن به بهشت در روی زمین دلیل بودن ما در اینجاست و اکنون میدانیم که چگونه میتوان آن را عملی کرد و چگونه عملی خواهد شد. باشد تا همه ما با کشف وشهودهایمان در بهشت سکنی گزینیم.